(بهرامی، 1365، به نقل از طاهری،1390) اولین تماسهای کودک در محیط با والدین خویش است. کیفیت این تعامل زمینهساز اصلی شکلگیری احساس ایمنی در کودک است که پیامدهای گوناگونی را در پی دارد. (ودودی مفید، 1388،به نقل از طاهری،1390)خانواده یکی از عوامل مهم در رشد و تعامل شخصیت افراد است. خانواده شرایط لازم برای رشد و رسیدن به توازن جسمی و روانی را ایجاد میکند تحقیقات به عمل آمده نشاندهنده آن است که نه تنهاساخت کلی خانواده بلکه هر یک از ارکان و اجزاء آن بر رفتار و منش فرزندان موثر میباشد. بی یرز و گوسنز (Yers and A. Goossens) (2008) معتقدند که شکل گیری هویت به عنوان فرایندی از ارتباطات و تعاملات بین شخص-محیط بر اساس تاثیرات دو جانبه والدین – نوجوان انجام می پذیرد (اذردخت،1381).
ویرجیناستیر در مشاوره با با هزاران خانواده به این نتیجه میرسد که برای التیام دردها حتی مسائل و مشکلات خانوادهها باید راهی برای عوض کردن این چهار سیما جستجونمود.
مشاهده وی نشان داد که در تمام خانوادههای آشفته:
الف) ارزش شخصی افراد پائین است
ب) ارتباط غیرمستقیم مبهم و نادرست است.
ج) قاعدهها خشک و ناسازگار و غیرانسانی است.
د) پیوند با اجتماع بر اساس ترس و آرام کردن خشم و سرزنش دیگران است.
در مقابل خانوادههای آشفته خانوادههایی بالنده و سرزنده، خانوادههایی که با نوجوانان و جوانان درست ارتباط برقرار میکنند دارای ویژگی ذیل بودند:
الف - سطح ارزش شخصی افراد بالا بود
ب- ارتباط مستقیم، واضح، صریح و صادقانه بود
ج - قاعده قابل انعطاف، انسانی، متناسب و دستخوش تغییر بود.
د - پیوند با مردم باز و امیدبخش بود.(احمدی،1382).
در خانوادههای آشفته وضع بدنی و چهره اعضا نمایانگر وضع ناخوشایند آنان است. بدنها شق و سفت و چهرهها عبوس و غمگین و مانند صورتک بیاحساس است. چشمها فرو رفته و نگاهها از مردم میگذرد. نشانه دوستی در میان اعضای این خانواده کم است. در این خانوادهها غالباً شوخیها گزنده و طعنآمیز است. بزرگترها آنقدر سرگرم امر و نهی به فرزندان هستند که هرگز نمیفهمند که فرزندشان کیست. فرزند از پدر و مادر به عنوان دو انسان بهرهمند نمیشود.در مقابل در خانوادههای سرزنده و بالنده، در روابط اعضا هماهنگی وجود دارد. آنان گشادهرو و شادند. در این خانوادهها اعضا آزادانه با هم درددل میکنند. خانواده بالنده برنامهریزی میکند و بدون ترس و واهمه مسائل خانوادگی را طرح و حل میکند. فرصت آموختن را به فرزند خود میدهند و او را تشویق به کار درست مینمایند. کانگ (kang) و همکاران او (2000، به نقل از غلامی حیدرآبادی، 1392) نشان دادند که هرچه عملکرد خانواده مطلوب تر باشد حس نوجوان از هویت خود قوی تر است . ارتباط نادرست در خانوادهها از عوامل عمده مشکلات نوجوانان است. خانوادههای امروزی در جامعه ما به صورتی هستند که حضور پدر در خانه به حداقل رسیده است و تفاهم لازم بین والدین و فرزندان وجود ندارد. غالباً نوجوانان به حساب نمیآیند و درگیر مسائل خانواده نمیشوند. انتظارات والدین بیش از اندازه است و در بسیاری از موارد کمبودهای خود را میخواهند به وسیله نوجوانان خود جبران کنند (احمدی 1382).
ارتباط عاطفی مادر با فرزند، نتایج بلندمدتی را در بر داردودر دوران نوجوانی و جوانی در بررسی و فهم رفتار ناسازگارانه و آشفتگیهای عاطفی نوجوانان دارای نقش مهم است. (درویزه، 1384، به نقل از قیصری پور،1390) مدارک و شواهد تحقیقی ثابت کردهاند که ارتباط میان مادر و فرزند نه تنها از لحظه تولد بلکه بیش از آن نیز اثر بسیار مهمی دارد به همین دلیل شخصیت مادر و نگرش او از اهمیت خاصی برخوردار است. گروهی از روانشناسان معتقدند که نگرش مادر نسبت به فرزند موجب سازگاری یا ناسازگاری او در آینده میشود. (پارسا، 1369، به نقل از قیصری پور، 1390)
مشکلی که در مشاوره با خانوادهها به چشم میخورد وجود نوعی طلاق روانی در بین خانوادههاست. یعنی با اینکه خانواده از نظر عرفی و قانونی از همسران تشکیل شده و با هم زندگی میکنند، ولی از نظر روانی و درونی از همدیگر جدا هستند. روابط آنان سرد و خشک و همراه با سرزنش و تهدید و گاه توبیخ و اهانت است. در چنین خانوادهای، نوجوان احساس میکند که به خانواده خود تعلق ندارد و والدین را مدل خوبی برای تبعیت نمیداند در نتیجه به رفتارهای متعارض و ناسازگار کشانده میشود. برای مقابله با مشکل روابط نادرست خانوادگی باید ارتباطات و مناسبات خانوادگی را تصحیح گردد. مشاوره خانوادگی میتواند مشکلات خانوادگی را مشخص کند و راهحلی عملی برای تنها بیابد. در مشاوره خانوادگی والدین از مراحل رشد فرزندان اطلاع مییابند و شیوههای درست و نادرست ارتباطات در درون خانواده را تشخیص میدهند و به تصحیح روابط خانوادگی میپردازند. یکی از مشکلات در روابط خانوادگی یک طرفه بودن ارتباط و تحکم و تسلط یکی از اعضای خانواده است. باید به نوجوان اجازه داده شود تا به صورت منطقی با مسائل برخورد کند. این کار مستلزم برخورد منطقی و درست والدین با آنهاست. بدون وجود یک رابطه منطقی و درست در رفتار والدین و نوجوانان، زندگی برای دو طرف تحمل ناپذیر و سخت خواهد شد(احمدی 1382).
ارزشهای نوجوانان با بزرگسالان متفاوت است. به نظر دانشآموزان ارزشهای نوجوانان و والدین متفاوت است و این تفاوت دارای ابعاد مختلفی است. اگر والدین به تفاوت نظام ارزشی نوجوانان توجه داشته باشند، در برخورد با آنان به تحمیل نظر و سیستم ارزشی خود پافشاری نمیکنند. به گفته هریسن، برای تربیت نوجوانان باید معیارها و قضاوتهای خود را با نظر انتقادی نگریست و همچنان که از نوجوان انتقاد میشود والدین نیز انتقادپذیر باشند. زمانی میتوان نوجوان را به صورت صحیح تربیت کرد که خود والدین از عیب مبری باشند. این به معنای تسلیم شدن به عقاید و نظریات نوجوان نیست زیرا در صورت چنین تسلیمی هیچ گونه پیشرفتی نخواهد شد. باید اعتماد نوجوان را جلب کرد و این در صورتی میسر است که والدین با عقاید صحیح فرزندان خود مخالفت نکنند و خود را با تحول زمانی آنان هماهنگ کنند. بحث باید به صورت مبادله عقاید و افکار باشد و نباید اجازه داد به نزاع تبدیل شود. ممکن است عقیده نوجوان کاملاً با عقاید والدین متضاد باشد. اما اگر آن عقیده در یک زمان و مکان صحیح به نظر رسید باید آن را قبول کرد. نوجوان زمانی قانع میشود که عقیده فرد دیگری را منطقی بداند. بنابراین نمیتوان به اتکای مسن تر بودن او را در بحث مغلوب کرد بلکه باید صحیح و درست استدلال نمود (احمدی 1382).
گاهی جوانان در برخورد با والدین از احساس امنیت خاطر برخوردار نیستند و احساس نوعی نیاز روانی به محبت از جانب والدین میکنند. توجه به نوع نیازمندیهایی که نوجوانان دارند و تامین آنها میتواند باعث امنیت و جلب اعتماد آنان گردد.
جدول 2-5 انواع نیازمندیهای جوانان را که در یک بررسی به وسیله انجمن اولیاء و مربیان انجام گرفته است تا اندازهای روشن میکند.
جدول 2-5 درصد انواع نیازمندیهای جوانان
نوع نیازمندیهای جوانان | درصد |
تقویت روانی | 27 |
داشتن آزادی | 21 |
محیط مناسب برای فعالیت و دوستی | 17 |
پرورش شخصیت | 13 |
انجمنها | 11 |
امکان ارتباط اجتماعی | 7 |
ایجاد هدف در زندگی | 4 |
جوانان نیاز به تقویت روانی و محیط مناسب برای فعالیت و امکان ارتباط اجتماعی دارند و نباید آزادی عمل آنان را در مواردی که اشکالی ندارد محدود نمود. بر طبق بررسی یونسکو اغلب جوانان احساس میکنند که آلت دست قرار گرفتهاند و به این جهت نسبت به بزرگسالان بدبین هستند و یک حالت عصیان نسبت به سنتها و آداب و رسوم خانوادگی و اجتماعی در آنان پدیدار گشته است. والدین میخواهند فرزندانشان مانند خود آنها باشند. در صورتی که ممکن است جوانان نخواهند مانند آنان زندگی کنند و کار و حرفه مورد علاقه آنان را دنبال کنند (احمدی 1382).
دختران چون معمولاً آرامتر هستند فشار والدین را بیشتر تحمل میکنند. مادر معمولاً آرزوهای برآورده نشده خود را در وجود دختر خود متجلی میبیند و سعی میکند آنچه را که خودش میخواسته است، دخترش به دست آورد و به مخیلهاش خطور نمیکند که دخترش، روزی با او مخالفت کند. اصولاً عدم تفاهم و توجه نکردن به ارزشهای نوجوانان آنان را رو در روی والدین قرار میدهد (احمدی 1382).
در جوامع صنعتی و شهری ناهمگونی و عدم تجانس ارزشها بیشتر مشهود است و این امر برای جوانان مشکلات بیشتری را پیش میآورد. مارگارت مید معتقد است که دلیل این عدم تجانس این است که در جوامع صنعتی و شهری:
الف- فرهنگی متنوع و ناهمسانی وجود دارد.
ب- تحولات و تغییرات فرهنگی سریع صورت میپذیرد.
ج- میراث فرهنگی ناهمگونی وجود دارد.
شهرها افراد مختلف را از روستاها و شهرهای کوچک با زمینه فرهنگی متفاوت به خود جلب میکند. بافت مردم شهری به صورتی است که فرهنگ متنوعی دارد و طبعاً ارزشهای متفاوتی را عرضه میکند. همگونی و تجانس فرهنگی که در روستاها و شهرهای کوچک دیده میشود در شهرهای بزرگ از هم میپاشد و به ناهمگونی تبدیل میشود. وسایل ارتباطی تحولات فرهنگی را سریعتر کرده است و هجوم فرهنگها باعث مشکلاتی برای جوامعی که پذیرای آن هستند شده است. جوانان در این میان بیش از دیگران متضرر میشوند. زیرا هنوز یک نظام ارزشی جاافتاده و پایدار ندارند و وجود طرق مختلف زندگی و ارزشهای متنوع، تصمیمگیری و انتخاب را برای آنان مشکل کرده است (احمدی 1382).
ناسازگاری نوجوانان
برقراری ارتباط موثر و کارآمد یا ارتباطی منفی و ناکارآمد با اعضای خانواده، سازگاری یا ناسازگاری را ایجاد می نماید. ساختار خانوادگی مبتنی بر الگوهای صحیح تربیتی و ثبات در ادامه حمایت عاطفی و روانی از سوی خانواده، در نهایت منجر به افزایش سازگاری یا بهبود آن در زمینههای اجتماعی، عاطفی و تحصیلی میشود. در واقع، خانواده عامل اصلی در فرایند سازگاری نوجوان است و چنانچه نتواند نقش اصلی خود را از طریق ارتباط مبتنی بر الگوهای صحیح تربیتی ایفا کند، زمینه را برای ناسازگاری نوجوان در ارتباط با همسالان و محیط مدرسه فراهم میکند. (احمدی،1389، به نقل از حسن زاده، 1392)