مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری یا احساس مسئولیت به عنوان توانایی در برآورده کردن نیازهای فرد تعریف میشود و انجام این منظور به طریقی باید باشد که دیگران را از توانایی برآورده کردن نیازهایشان محروم نکنند.
انسان مسئولیت پذیر قادر به داد و ستد عشق و محبت است و رفتاری دارد که به او احساس ارزشمندی میدهد و حس میکند به درد مردم میخورد (حسن زاده،1392).
انسان مسئول، با عملکرد اثربخش خویش به عنوان فردی کارآمدتر است که در او امکان اقدام به رفتارهای منفی کاهش می یابد. همچنین گلسر معتقد است که مشکلات و ناهنجاری های انسان از مسئولیت نپذیرفتن است، زیرا آنها نمی توانند نیازهای اساسی خود را بر اساس وضعیت صحیح و انسان دوستانه ارضاء کنند (زارع بهرام آبادی، 1391).
«شما مسئول تمامی تجارب زندگی خود هستید.» جمله درست است یا نادرست؟ اغلب اشخاص سریع میگویند غلط است. استدلالشان هم این است که خود مسبب اتفاقهای زندگیشان نیستند. دقیقا درست است. در زندگی شما مسائل گوناگونی اتفاق میافتد که در ایجاد آن نقشی ندارید. این نظر کاملا صحیح است، اما شما مسئول تمامی تجارب زندگی خود هستید. در این جا نکته ظریفی به کار رفته است. توجه کنید، جمله میگوید: «تجارب زندگی» و نه «اتفاقهای زندگی». شما مسئول هر آنچه برایتان اتفاق میافتد، نیستید (اگرچه اغلب میتوانید در آن موثر باشید.) خیلی چیزها (اعم از خوب و بد) برایتان اتفاق میافتد که شما روی آن کنترلی ندارید: مثل طوفان، سیل یا افت و خیز بازار سهام (صاحبی، 1390).
این وقایع در زندگی شما رخ میدهند. اما این که وقتی این رویدادها اتفاق افتاد، چگونه به آن واکنش نشان میدهید، تجارب زندگی شما میشود؛ یعنی شیوهای که شما وقایع زندگی را تجربه میکنید. بنابراین شما همواره بر چگونه تجربه کردن زندگی کنترل دارید. اجازه دهید چگونگی عملکرد این فرایند را مرور کنیم. به نظر میرسد زندگی دو مرحله دارد: مرحله اول: « کنشهای زندگی »، مرحله دوم: «واکنشی است که از خود نشان میدهید.». بنابراین این گونه به نظر میرسد که زندگی «کنش» میکند و شما «واکنش» نشان میدهید (صاحبی 1392).
مراحل کسب مسئولیت
جک پاول (2004)، به نقل از مهربخش (1389)، یک مدل 5 مرحلهای را که منجر به رفتار مسئولانه میشود، توضیح میدهد. این 5 مرحله عبارتند از: تمایل یا خواستن، مسئولیت، دانش، کاربرد، حفظ و نگهداری.
پاول معتقد است قدرت تغییر از درون انسان برمیخیزد و این خود شخص است که قدرت تغییر دارد. چنانچه زمان حال ما از اتفاقات و انتخابات گذشته ما ناشی شده و آینده ما نیز از تلاشها و انتخابهای ما خواهد آمد. اولین مرحله تغییر رفتار، به میل شخص برای تغییر رفتار نیاز دارد. پس از ایجاد میل دومین مرحله یعنی مسئولیت ایجاد میشود و به شخصی نیاز دارد که مسئولیت تغییر رفتار ناخواسته خود را بپذیرد.
کسانی که به مرحله سوم میرسند از یک رفتاری که نیاز به تغییر دارد آگاهند و مایلند آن را تغییر دهند. این مرحله بر این امر تاکید میکند که شخص باید توانایی تغییر داشته باشد و دانش، این توانایی را فراهم میکند. در مرحله کاربرد، شخص باید دانشی را که در مرحله سوم آموخته است به کار برد و در مرحله حفظ و نگهداری فرد باید رفتار جدید را حفظ نماید. پاول سهم هر یک از این 5 مرحله را در رفتار مسئولانه 20 درصد در نظر میگیرد (صاحبی 1395).
آموزش مسئولیتپذیری
آموزش مسئولیتپذیری مهمترین وظیفه تمام حیوانات عالی و صدالبته انسان است. این وظیفه جز در مورد انسان در وهله نخست زیر فشار غریزه انجام میشود. ولی انسان به جای غریزه دارای نیروی خرد است و با خرد میتواند اصل مسئولیتپذیری را به خوبی بیاموزد. کودکان معمولاً از راه ارتباط سرشار از عشق و محبتی که با پدر و مادر مسئولیتپذیر دارند میآموزند. پدر و مادری که احساس مسئولیت میکنند، پیوند عاطفی لازم را با فرزند خویش برقرار میسازند و از راه آمیختن عشق و انضباط، درس مسئولیتپذیری را به او میآموزند. البته اینکه گفته میشود آموختن فقط در کودکی امکانپذیر است، درست نیست. مسئولیتپذیری را میتوان در هر سنی آموخت. این درس را از کسانی میآموزیم که به نحو شایسته دوستمان دارند و ما را منضبط بار میآورند و به قدر کافی هوشیار هستند تا هنگام نشان دادن آمادگی به ما آزادی لازم را بدهند که مسئولیتپذیریهای کسب شده جدید خود را در رفتار خود آشکار کنیم. (حسن زاده،1392).